ابزار وبلاگ

یار گمشده

آپلود عکسکد تغییر تصویر پس زمینه

فایلهای اختصاصی برای مربیان

امروز
1 نفر آنلاين
درباره سایت

    به وبلاگ من خوش آمدید
جستجو
عضویت / ورود

    عضو شويد

    نام کاربری
    رمز عبور

    فراموشی رمز عبور؟

    عضویت سریع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری
نویسندگان
خبرنامه
    براي اطلاع از آپدیت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



نظرسنجی
    شما به کدامیک نزدیکتر هستید؟
تبادل لینک هوشمند

    تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان  m88amin و آدرس m88amin.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار و اطلاعات
    بازديد امروز : 7
    ورودي امروز گوگل : 1
    افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا : 0
    اي پي : 18.224.73.125
    مرورگر :
    سيستم عامل :
    امروز :
بک لینک سه ماهه

    آمار وب سایت:  

    بازدید امروز : 7
    بازدید دیروز : 11
    بازدید هفته : 7
    بازدید ماه : 46
    بازدید کل : 47609
    تعداد مطالب : 22
    تعداد نظرات : 3
    تعداد آنلاین : 1

سایتهای دوستان محترم

تبلیغات

یار گمشده

یار گمشده

توی ایستگاه واحد نشسته بود و داشت به بدهکاریهایش فکر می کرد و با خودش می گفت کاش یه آشنایی داشتم که پیر بود و دم مرگ تا بمیره و من وارثش بشم یا نه یه آدم خیلی خوب پیدا میشد و وام بلاعوض بهم می داد در همین افکار بود که اتوبوس ایستگاه واحد آمد و رفت او نتوانست سوار آن اتوبوس شود ولی توانست آیه پشت اتوبوس را بخواند که نوشته بود: آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟

نویسنده     m88amin

بازدید : 472 | تاریخ : دو شنبه 22 فروردين 1390 زمان : 15:32 | | نظرات شما []

صفحات سایت

تعداد صفحات : 3
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد